نیمکت

نیمکت

هر چی دلم بخواد مینویسم...
نیمکت

نیمکت

هر چی دلم بخواد مینویسم...

شیدا...


کمی آهسته تر دنیا

دمی مهلت بده اینک که بنشینم کنار او

و احساسش کنم یک دم 

به روح و جان و قلب خود

بدون دیدن رویش  من آرامش نمی یابم

و در دریای بی ساحل 

عبث می گردم و بیهوده می جویم

کمی آهسته تر دنیا

برون از پنجره بنگر

ببین پاییز در راه است و با نجوای غمگینش

به گوش جنگل سرسبز 

نوای دلنشین خواب را خواند

و مرغان مهاجر بال بگشودند به دیگر سوی

کنون خواهم که رو در روی او 

بنشسته و آرام و ساکت  دور از غوغا

بخوانم نغمه ی یکتایی او را

و چون یک قطره ی کوچک 

به دریای وجودش غرق گردم من

کمی آهسته تر دنیا

دمی مهلت بده اینک...   شیدا

به افتخارش گل بارون کنید تو قسمت نظرات



بلیط ماندن است مانده روی دستهای من

در این همه مسافر حرم نبود جای من؟

رفیق عازم سفر، فقط «سلام» را ببر

سفارش مریض حضرت امام را ببر
 
ولادت امام رضا به همه ایرانیان جهان مبارک باد

سوت بزن...


می دانی؟


یک وقت هایی باید

روی یک تکه کاغذ بنویسی

تـعطیــل است !

و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت

باید به خودت استراحت بدهی

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی خیال ســوت بزنی

در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که

پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند

آن وقت با خودت بگویـی :

بگذار منتـظـر بمانند !

قلب من از کاه است...



ای مترسک!


آنقدر دستهایت را باز نکن،کسی تو را در آغوش نمی گیرد.


ایستادگی همیشه تنهایی می آورد……




مترسک گفت: ای گندم تو گواه باش که من را برای ترساندن آفریدند اما


من عاشق پرنده ای بودم که از ترس من از گرسنگی مرد...

میاد ... نمیاد... گلبرگام داره تموم میشه کجایی پس؟؟؟



من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم


در عصرهای انتظار به حوالی بی کسی قدم بگذار

 

خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های


تنهایی شو کلبه غریبی ام را پیدا کن


 کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب آرزوهای رنگی ام


در کلبه را باز کن به سراغ بغض خیس پنجره برو


 حریر غمش را کنار بزن مرا خواهی دید....


با بغضی کویری که غرق عصاره انتظار است...



جمله جمله نه ! واژه واژه تو را


ای سفر کرده گفتگو کردیم


کوچه کوچه نه ! خانه خانه تو را


سالیانی ست جستجو کردیم


سوره سوره نه ! آیه آیه تو را


در مناجات آرزو کردیم


جمعه جمعه نه ! لحظه لحظه تو را


ندبه کردیم و های و هو کردیم


خوشا بحال آنان که در کلاس انتظار حتی یک جمعه هم غیبت ندارند

ای دنیا...

 

"دنیا " را بغل گرفتیم ،

گفتند امن است، هیچ کاری با ماندارد

خوابمان برد ،

بیدارشدیم ، دیدیم

آ ب س ت ن
تمام درد هایش شده ایم .............

چه روزگاری شده...



رخش،گاری کشی می کند


رستم ،کنار پیاده رو سیگار می فروشد


سهراب ،ته جوب به خود پیچید


گردآفرید،از خانه زده بیرون


مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند


ابوالقاسم برای شبکه سه ،سریال جنگی می سازد


وای...


موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند!!  ح/پ

دلم به درد اومد وقتی خوندمش شما چی؟؟؟


هــی غـریبــه

شـب عـروسی کــت و شـلوار سیــاهش را بـه او بپـوشــان

رنـگ سیــاه بـه مــرد مـن خـیلی می آیـد

بـند کـرواتـش را خــودت سـفت کـن

ایــن کــار را دوسـت دارد

وقـتی دستــانت را می گیــرد

خــودت را در آغــوش او بیانـداز

بــا ایــن کــار احســاس ارامـش می کــند

زحمـت تــاج عـروس را نــکش

سـلیقـه اش را خــوب می دانـم ، بـرایت گـرفتـه اسـت

خـلاصـه کـنم غریبه

جــان تــو و جــان ...!!

قاصدک


قاصدکی روی سنگ فرش خیابان...


در انتظار یک دست...


یک فوت...


این همه رهگذر...


کسی پیامی ندارد برای کسی؟!


قصه این همه تنهایی را قاصدک به کجا خواهد برد؟!

خانه خراب...


نعره هیچ شیری خانه چوبی مرا خراب نمی کند، من از سکوت موریانه ها می ترسم.

جملات قصار


بی سوادان قرن ۲۱ کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند و بنویسند ، بلکه کسانی

هستند که نمی توانند آموخته های کهنه را دور بریزند و دوباره بیاموزند … الوین تافلر

.

.


تا لحظه ی شکست به خدا ایمان داشته باش

خواهی دید که آن لحظه هرگز نخواهد رسید...

.

.


با فنجانی چای هم میتوان مست شد اگر کسی که باید باشد،"باشد"

.

.


خدایــــــــــا سرنوشت مرا خیر بنویس
تقدیری مبارک
تا هرچه را که تو دیر می خواهی زود نخواهم

یادت

مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد است

ونه چون" نسبت سودش به ضرر یک به صد " است

طفل معصوم به دور سر من میچرخید

به خیالش قندم

یا که چون اغذیه مشهورش، تا به آن حد گندم!

ای دو صد نور به قبرش بارد

مگس خوبی بود

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

مگسی را کشتم ...ح/پ

نبودنت مادر...


بهزیستی نوشته بود:

شیر مادر, مهر مادر, جانشین ندارد

شیر مادر نخورده مهر مادر پرداخته شد

پدر یک گاو خرید

و من بزرگ شدم

اما هیچکس حقیقت من را نشناخت

جز معلم ریاضی عزیز ام

که همیشه می گفت

گوساله, بتمرگ. ح/پ

چشمان من...


شب در چشمان من است

به سیاهی چشمهایم نگاه کن

روز در چشمان من است

به سفیدی چشمهایم نگاه کن

شب و روز در چشمان من است

به چشمهای من نگاه کن

چشم اگر فرو بندم

جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت.ح/پ

دکلمه آزاد.............

گوش کن   :

 

امام علی(ع): 

تمام محبتت رابه پایه دوستت بریزامانه تمام اعتمادت را.

اگه یه روز کسی بهت گفت دوست دارم سعی نکن بهش بگی دوستش داری 

 اگه گفت عاشقتم سعی نکن عاشقش بشی اگه گفت همه ی زندگیش تویی 

 سعی نکن همه ی زندگیش باشی چون یه روز میاد و بهت میگه ازت متنفرم اونوقت 

 تو نمی تونی سعی کنی ازش متنفر بشی...  

   

لازمه ی خوشبختی جذب کردن چیزهای تازه نیست، بلکه حذف کردن

افکار کهنه است، افکاری که به هیچ دردی نمی خورند. 

 

خداوند به سه طریق به دعاها جواب میده:او میگوید آری وآنچه میخواهی به تو می دهد.

او می گوید نه و چیز بهتری به تو نمیدهد.او میگوید صبر کن و بهترین را به تو میدهد.

 

به همه لبخند بزن اما با 1 نفر بخند همه را دوست داشته باش اما به 1 نفر عشق

بورز تو قلب همه باش اما قلبت مال 1 نفر باشه.  

جدیدترین بازی های زندگی در یک دی وی دی!!!


اگه بازی زندگیم دلچسب نیست به جای بهانه، بازی رو عوض


می کنم...

این صدای منه...

پروردگارا!


تو خیلی بزرگی و من خیلی کوچیک ولی جالب اینجاست، تو به


این بزرگی منو به این


کوچیکی فراموش نمی کنی ولی من به این کوچیکی


تو رو فراموش کردم...

یکی بهتر از پیکاسو...


گاهی برای کشیدن فریاد، هزاران پیکاسو هم کافی نیست...